۱۳۹۱ شهریور ۳۱, جمعه

مثالهائی از سیستم آموزشی و تحصیلی کشورهائی چند زبانه

اومود اورمولو - در بسیاری از کشورهای جهان به علت بافت ائتنیکی جوامع و احقاق حقوق اولیه متکلمین به زبانهای متفاوت از زبان غالب در سیستم آموزشی و تحصیلی دولت ها سعی می گردد از مدل های آموزش چندزبانگی بهره برده شود، به طوریکه در بسیاری از کشورهای جهان امروزه سیستم آموزشی چندزبانه با توجه به ترکیب ائتنیکی – جمعیت متکلمین کشور مذکور تحقق یافته و در حال تداوم می باشد. در زیر به نمونه های مختلفی از این کشورها پرداخته شده است.  
اسرائیل:
بیش از 82% جمعیت اسرائیل را یهودی ها تشکیل می دهند و تنها 18% جمعیت متشکل از اعراب میباشد، ولی در کنار رسمی بودن زبان عبری زبان عربی نیز رسمی بوده و در سیستم آموزشی نیز مورد بهره برداری واقع می گردد. دانش آموزان عرب تا اواخر دوران راهنمائی مکلف به آموزش زبان عربی و پس از آن دوران ملزم به یادگیری زبان عبری به عنوان زبان دوم می باشند.   
آلمان:
در آلمان طرحی با نام "طرح ملی سازش زبانی" برای اجرای برنامه های چند زبانگی مورد قبول واقع شده و در حال اجرا می باشد. در بعضی از ایالتهای آلمان از کلاس های اول ابتدائی و در هفته به صورت 3 الی 5 ساعت به صورت اجباری زبان مادری تدریس خواهد شد در دوره راهنمائی نیز مدل مترادف زبانی برای آموزش زبان مادری به همراه زبان آلمانی اجرا می گردد.
چین:
در چین ائتنیکهای متعددی ساکن اند به طوریکه برای اساس آمارها بیش از 140 زبان و لهجه مورد تکلم واقع می شود. در سال 1984 قانونی با نام "قانون خودمختاری منطقه ای اقلیت ها" به تصویب رسانده است، در این قانون دولت چین حفاظت و گسترش از زبان منطقه ای را به رسمیت شناخته است. سیستم خودمختار مناطق قابلیت تشخیص  وبهره برداری از زبان منطقه برای سیستم آموزشی را در اختیار دارند. دانش آموزان مناطق خودمختار در کنار زبان مادری خود ملزم به یادگیری زبان چینی می باشند.
آفریقای جنوبی:
پس از تغییر رژیم آپارتاید در آفریقای جنوبی و تصویب قانون اساسی در سال 1993 زبان به عنوان حقوق انسانی شناخته شده و چند زبانگی به عنوان میراث معنوی کشور تلقی گردیده است. در قانون اساسی در کنار زبان انگلیسی و زبانهای آفریقائی 9 زبان دیگر قومی / قبیله ای نیز رسمیت یافته اند. پنج سال سیستم آموزشی و تحصیلی در آفریقای جنوبی بر اساس زبان مادری کودک و در اثنا نیز زبانهای انگلیسی، فرانسوی و پرتغالی تدریس می گردد.
بولیوی:
کشور بولیوی با رفرمهائی که در سال 1994 در سیستم آموزشی و تحصیلی خود ایجاد کرد آموزش و بسط دیگر زبانها را نیز مورد هدف قرار داد. در قانون اساسی بولیوی در کنار زبان اسپانیائی 30 زبان منطقه ای دیگر نیز زبان رسمی بوده و در سیستم آموزشی و تحصیلی مورد استفاده واقع می گردند.
سوئد:
کشور سوئد در سال 1976 رفرمهائی با نام "زبان خانگی" در قانون اساسی خود به ثبت رسانده است. در این رفرم ها قانون اساسی سوئد آموزش زبان سوئدی را به مهاجرین ملزم دانسته ولی در عین حال حق آموزش و تحصیل به زبان مهاجرین را در صورت خواست اجتماع مذکور نیز به رسمیت شناخته است. هدف سوئد ترویج دو زبانگی در نوشتار و گفتار بوده به طوریکه میراث فرهنگی در دو جهت قابل رشد گردد. سوئد به علت نوع نگاه و سیستم آموزشی اش جزء کشورهای نادر اروپا می باشد. در سیستم و طرح زبان خانگی در صورتیکه اجتماعی حاصل از 5 نفر درخواستی مبنی بر آموزش زبان مادری را به دولت سوئد ارائه کنند شهرداری های منطقه ملزم به به جای آوردن زیرساختهای آموزش زبان مذکور می باشند.      
هلند:
کشور هلند در سال 1980 قانون قبول مهاجرین را به تصویب رسانده و در سال 1983 دیدگاه های رسمی دولت هلند را طی بیانیه ای رسمی به عموم مردم هلند رسانده است. هدف دولت هلند ببارآوری نسلی با سواد ذکر شده و بدین جهت تمامی ائتنیکهای و اقلیت های مختلف به عنوان شهروند هلند دارای تمامی حقوق برابر ذکر گریده است. سیاست های هلند بر مبنای کاهش قبول مهاجر و انتگراسیون حقوق اقلیت ها پایه ریزی شده است. در سال 1980 دولت هلند قانون آموزش زبان مادری را تصویب کرده است.
آمریکا:
زبان اسپانیائی که در اکثر مناطق ایالات متحده آمریکا متکلمین بی شماری دارد به عنوان زبان دوم سیستم آموزشی و تحصیلی مورد بهره برداری واقع می گردد. در آمریکا مدارس مخصوص آموزش زبان اسپانیائی برای کودکان اسپانیائی زبان وجود دارد، در این مدارس دو زبان اسپانیائی و انگلیسی تدریس می گردد. کلاس های دو زبانه در آمریکا توسط دو معلم هم زمان به پیش برده می شود.
کانادا:
کانادا به صورت رسمی دو زبانه بوده و دارای 2 زبان رسمی انگلیسی و فرانسوی می باشد. در ایالت کبک (Quebec) زبان غالب فرانسوی می باشد. در کنار دو زبان رسمی در صورت خواست آموزش و تحصیل به زبان مادری نیز دولت کانادا ملزم به ایجاد زیرساختهای لازم می باشد و دولت کانادا حق آموزش به زبان مادری را به رسمیت شناخته است. در قانون اساسی کانادا حقوق اقلیتها به رسمیت شناخته شده و به علت ذکر شدن در قانون اساسی ضمانت اجرائی دارد. در کانادا بیش از 20 زبان مورد تکلم واقع می گردند. مدارس فرانسوی زبان کانادا با سه مدل اداره می گردند. 
فرانسه:
در فرانسه مدارس چند زبانه می باشد. اکثر زبانهای اقلیتهای در مدارس خصوصی و یا رسمی قابل تدریس و آموزش میباشد. آموزش به زبان مادری اقلیتها از دوران ابتدائی قابل تحقق می باشد. برای مثال در مناطق باسک، آلاسکا و .. در صورت خواست مردم منطقه برنامه کلاس های ابتدائی بر اساس زبان مادری مردمن منطقه تحقق می یابد. در دوره راهنمائی نیز وضعیت مشابه می باشد و دولت فرانسه نیز ملزم به کمک مالی به اجرای سیستم فوق را بر عهده دارد. برای مثال در ایالت باسک 70% هزینه آموزش و تحصیل به زبان باسکی  توسط دولت و 30% توسط والدین دانش آموز تامین می گردد. در مدارس دولتی دروس زبان مادری به صورت 2 ساعت در هفته تدریس می گردد. در مدارس دو زبانه نیز زبان فرانسوی در کنار زبان مادری دانش اموزان تدریس می گردد.
بلژیک:
بلژیک که به صورت دولت فدرال اداره می گردد دارای 3 زبان رسمی فرانسوی، فلامین و آلمانی می باشد. عمده جمعیت بلژیک از فلامن و فرانسوی زبانها تشکیل می گردد. در بلژیک مرزها بر اساس زبان منطقه تعیین گردیده است و به سه منطقه تقسیم می گردد. در کلاس های بروکسل برای فرانسوی زبانها آموزش زبان فلامنی و برای فلامن زبانها نیز تدریس زبان فرانسوی صورت می گیرد.
هندوستان:
هندوستان از 22 ایالت و 9 منطقه وابسته به دولت مرکزی تشکیل می گردد. بیش از 83% جمعیت هندوستان از هندوها و حدود 17% از دیگر گروههای محلی (مسلمان، مسیحی، بودیست و..) تشکیل می گردد. در هندوستان 872 زبان و لهجه ثبت گردیده است. در تمامی ایالت های هندوستان زبان انگلیسی و هندی در کنار زبان محلی مردم منطقه رسمیت دارند. هندوستان جزء کشورهائی می باشد که در خود متفاوت ترین زبانها و فرهنگ ها را جای داده است.
ایران:
و برای مقایسه بد نیست به وضعیت منطقه جغرافیائی ایران بپردازیم. به گفته آقای حاجی بابائی وزیر آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران حدود 70% دانش آموزانی که وارد سیستم آموزشی و تحصیلی می گردند دارای زبان مادری به غیر از زبان فارسی می باشند و تنها 30% دانش آموزان هنگام ورود به سیستم آموزشی دارای زبان مادری فارسی می باشند. ولی نکته قابل توجه و تامل تحمیل زبان 30% از دانش آمزوان فارس زبان به 70% دانش آموزان غیرفارس زبان در سیستم آموزشی ایران می باشد که بی شک جزء نادرترین سیستم های آموزشی در دنیا می باشد که علارغم چندملیتی بودن و تنوع ملل و فرهنگ ها اکنون نیز بر تدام سیاست های ملت سازی و هویت تراشی اصرار می ورزد. در ایران هیچ یک از زبانهای ترکی، عربی، بلوچی، لری، کردی، گیلکی و ... در سیستم آموشی کوچکترین جایگاهی ندارند و حتی سیاست رسمی دولت ایران کتمان و نادیده گرفتن تمامی ائتنیک ها و زبانهای غیرفارس پایه ریزی شده است، به طوریکه سالهاست وجود هویت و زبانی به مانند زبان ترکی در ایران کتمان گردیده و به انواع راهها سعی در ریشه تراشی و تاریخ سازی برای این زبان و هویت می گردد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر