۱۳۹۱ مهر ۱۴, جمعه

خوان گالارزاها در تبریز ....(کمپلکسی از دلار٬احمدی نژاد و مکزیک)

رضاطالبی
نظام كورپوراتيويستي در مکزیک حال فروپاشي است.  حزب پی آر ای با استفاده ازتقلبهاي انتخاباتي در اين نظام، مناصب عمده حكومتي را به انحصار خود در مياورد و با استفاده از حربه توزيع امتيازات ريز و درشت از طريق تشكيلاتهاي كارگري، دهقاني و حزبي و غيره حزبي كنترل توده اي اعمال ميكند. اين نظام كه مدت بيش از شصت سال به سرمايه داران بزرگ و زمينداران خدمت كرد امروز به بحران افتاده است.بخش عظیم مردم دیگر به حزب اعتماد ندارند.روحیه رشوه و امتیازات در بین آنها رو به رشد است.
   همانگونه كه يك دهقان زاپاتيست ميگويد: "ما تفنگ بر نداشته ايم كه باز هم مثل سابق به هر چه كه به ما بدهند، مثل يك لقمه نان اضافي، مبلغي پول و يا كلاهي براي جلوگيري از تابش آفتاب، قناعت كنيم... ما از حكومت يك لقمه نان چربتر، يك خروسك قندي، و يك زيرپيراهن اضافي، آنطور كه سابقا معمول بوده، نميخواهيم
چند دستگي شديدي ميان طبقات حاكمه بويژه بر سر طراحي برنامه هاي آينده براي برخورد به بحران. يك بخش خواهان ابقاء حزب  در قدرت است ـ البته با اندكي آرايش "دموكراتيك". بخش ديگري از بورژوازي بزرگ معتقد است از آنجا كه دولت كورپوراتيويستي كنوني ديگر بخوبي از پس سركوب توده ها بر نميايد، دموكراسي پارلماني را پيشنهاد ميكند تا احزاب مختلف به نوبت در تشكيل حكومت شركت كنند ـ (فريب توده ها). برخي از اعضاي طبقات حاكمه نيز توسط سياستهاي حكومت از صحنه كنار نهاده شده اند. اين سياستها تنها در خدمت محفل بسيار كوچكي از آنها است.
مطالب بالا بررسی اجمالی قیام دهقانی چیاپاس و علل رخداد آن در سال ۱۹۹۴ در مکزیک بود.مطالعه اجمالی قیام دهقانی نه از باب سوسیالیستی بلکه ظلم ملی و استعمار نژادی علیه بومیان سرخپوستی ساکن قاره آمریکا و چگونگی تغییرات استراتژیکی بورژوازی دقیقا با حالت فعلی حکومت مرکزی طهران و سیستم آنتی اقتصادی داخل جریان بندی های حاکمیت می باشد.روهاس در مقاله ای در مورد حزب پی آر ای و حاشیه های قیام چیاپاس مینویسد: مبارزات بزرگي در پيش است. مردم براي نيل به پيروزي در اين مبارزات لازم است كه با روشني و قاطعيت، هر سه حزب نماينده بورژوازي بزرگ و زمينداران و دام "دموكراسي پارلماني" شان را محكوم نمايند. همچنين ضروري است كه از قيام عادلانه و قهرمانانه دهقانان سرخپوست چياپاس كه با شورش خود سرفصل نويني در مبارزات انقلابي مكزيك گشودند، بياموزيم.
کلمه های کاربردی روهاس نشان از تعمیم مبارزه برای سرنگونی کل سیستم موجود است٬ حال این سیستم امپریالیستی یا سوسیالیستی و یا مذهبی توتالیتر تک محور باشد ٬ زیرا روهاس بر وجود آلترناتیو سازی حکومتها توسط جریان خودساخته اپوزیسیونی واقف است و پناه گرفتن در دامان جناح دیگر اقناع کردن خود در ساختار مبارزاتیست. زیرا همه و همه تلاش برای کسب مشروعیت سپس استعمار ملل جهت منافع حزبی و عقیدتی خود را به عنوان اصول دکترین قبول کرده اند.
دعوای زرگری داخل سیستم جمهوری اسلامی ما بین جناح باصطلاح خامنه ای و سپاه و جریان نو محافظه کاری احمدی نژاد  به نوعی انحراف بخشی به مدول فکری جامعه بود و هست که القای سیستماتیک اختلاف در داخل حکومت را پی ریزی میکند.هنگامیکه جریانی رو به زوال است با پرورش جریان فکری از درون خود و اعمال سیاستهای آزمون و خطایی توسط آن جریان می پردازد٬ زیرا میتواند با تقبل این سیاستها در بین مردم خود را عامل معرقی کند و با رد آن به فرافکنی و ایجاد جبهه مبارزاتی علیه آن جریان پرداخته و خودر اکنار کشیده و ناجی مردم بخواند.ولی پس از عدم موفقیت سیاستها ی اقتصادی و ترویج تکنو ناسیونالیسم آریایی-اسلامی در کشور توسط رئیس جمهور احمدی نژاد ٬استراتژی باند خامنه ای و سپاه تغییر کرد و یک کلمه ٬ احمدی نژاد باید حذف شود!!!! این نوع تفکر سبب ایجاد تردید در برنامه های احمدی نزاد شد٬ وی خود را به عنوان بازیچه ای دید که توسط خامنه ای و تیمش همانند عروسک خیمه شب بازی برا ی خنداندن مردم بکار رفته است.یادداشت دهم اردیبهشت ماه آئین نیوز که پس از نشر آن فیلتر شد دقیقا به این موضوع اشاره دارد:
  سایت «آئین‌نیوز» آئین نیوزعلام کرد احمدی‌نژاد روز‌های آینده تصمیمات «قاطع و دشمن شکنی» اتخاذ خواهد کرد که نتیجه آن به زیر کشیده شدن «صدر مناصب اعطایی الهی» خواهد بود
بازی قدرت٬ بازی ای که پس از آشکار شدن اینکه خامنه ای به حذف احمدی نژاد جهت بقای خود رای داده است٬ شروع شد. احمدی نژاد و مشایی در یک تغییر استراتژیک پس از جمع اوری اسناد مهم حکومتی از جمله اخباری که مربوط به ناپدید شدن اسناد و اوراق امنیتی وزارت اطلاعات بود٬ احمدی نژاد را در موضع قدرت قرار داد. خامنه ای نیز بر حسب سیاستهای اعمالی حزب پی آر ای مکزیک دو روند را در دستورکار خود قرار داد: ۱- ایجاد نظام پارلمانی-۲ حذف توام مخالفین درون سیستمی با محوریت قراردادن فردی ولایت فقیه
این نوع تاکتیک حاصل موفقیت در جریان سبز ها بود٬ سپاه و اتاق فکر ولایت فقیه با ایجاد روند انتخابات ناسالم  و ایزوله کردن موسوی توانستند بدون محاکمه منطقی و علنی به نوعی دشمنان خود را غربال کنند و به سادگی صدها تن از آنها را دستگیر و یا با ایجاد ترس و اعمال خشونت سبب مهاجرت قشر عظیمی از روشنفکران به خارج از کشور گردند٬ این نوع تاکتیک در راستای روند دوم بود یعین حذف توام با محوریت ولایی که سبب شد طرز فکری مخالفین نیز به نوعی جذب اصلاح گردد تا براندازی و این نوع تفکر به مرور در بین آنها رشد پیدا کند زیرا تا کنون داعیه داران براندازی نتوانسته بودند به طور ساختاری مبارزه خود را در درون کشور عمل یکنند و رشد این نوع فکر میتوانست به بقای حکومت کمک کند.اما احمدی نژاد که خود نیز ابزاری جهت اجرا شدن این نوع دکترین بود به نوعی پس از درک قربانی شدن خود برای حفظ خامنه ای دست به تغییر استراتژی زد که سبب گردید اتاق فکری ولایی بر محوریت روند اول یعنی ایجاد نظام پارلمانی و حذف ریاست جمهوری بیاندیشد ٬ ساختاری که پس از حذف نخست وزیری در جمهوری اسلامی هنوز مسکوت مانده بود.زیرا پس از حذف نخست وزیری که پله اول قدرت گیری علی خامنه ای بود٬ وی با گماشتن افراد ی که نفوذ کثیری بر آنها داشت و یا بقول کوچه و بازاری از انها آتوهای خفنی داشت با خیال راحت به اعمال سیاستهای خود میپرداخت. ولیکن پس از نقطه عطف جریان موسوی وی به قدرت طلبی های خود افزود و نظر به اینکه احمدی نژاد را هم مطیع کامل خود می دید با طیب خاطر به حکفرمایی ادامه داد. این فقط اندیشه خامنه ای نبود بلکه تیم هدایت دار وی نیز به پس از خامنه ای میاندیشد به حفظ نطام همانطور که الهام در جمع دانشجویان امام صادق گفته بود: حفظ نطام از جان امام زمان هم مهم تر است ٬ حفظ نطام از جان احمد ینژاد و حتی خود خامنه ای برای تیم در سایه مهم تر است ٬لذا با تشویش بازار  و به راه انداختن تظاهرات خیابانی و نمایش های ضد دولت و نه ضد حکومت ٬ احمدی نژاد را در این مساله مقصر جلوه دادند٬ حال اینکه مقصر اصلی خامنه ای است و احمد ینژاد بازیچه ای بیش نیست. این نوع حرکات به نوعی توهین به شعورملی و یا حتی عدم شعور ملی را نمایش میدهد. تحریک بازار تبریز به علت اینکه همیشه در حرکات انقلابی از قیام مظروطه تا ۲۹ بهمن و...تبریز مرکز شروع قیامها و مخالفتها بوده است و در پایان خود نصیبی از آن نداشته و به قول شهریار؛ گندمت با وعده جو میبرند اما بدان    می پزند از خاک اصطبل فلان بهر تو نان ٬نیز در همین راستا بود. یزرا قیامهایی که بر مبنای اقتصادی و بقولی شکمی باشد با تامین مایحتاج و روال عادی سیاستهای غیر دموکراتیک و تبعیضی حکومت را فراموش کرده و برای دهها سال ساختار سیستم توتالیتر را گارانتی میکند. همان کاری که حزب پی آر ای در مکزیک انجام داد و بقای سالانه خود را تامین کرد. خلاصه کلام این است که ایجاد شعور ملی در راستای تامین توام موارد اقتصادی مهم ترین مساله باید در کشور باشد. ظلم اقتصادی و نژادی همانند ی که در مکزیک علیه سرخپوستان بود در جامعه ایران علیه ملل مختلف مشهود است.دموکراسی ای که از لوله تفنگ برآید جز این نخواهد بود. تعدیل خواست مردمی بويژه آذربایجان از مساله دریاچه اورمیه و دموکراسی و عدم تبعیض به مساله اقتصادی و بورژوازی شاید منطقی به نظر رسد ولیکن د دراز مدت شعورملی را وابسته اقتصادی و انهم مقطعی مینماید و مردم را بی توجه به خواستهای دموکراتیک کرده و انفعال شدید را برآنان حاکم خواهد کرد. شاید توجه به تکنو ناسیونالیسم در سیاستهای فعالین کمتر بوده و این ضعف از این مساله نشات میگیرد و سبب میشود که حرکتهای اجتماعی و سیاسی به مرور ضعیف و ضعیف تر گردند.مساله دلار و اقتصاد مساله بقای حکومت جمهوری اسلامیست و شرکت و یا عدم شرکت در اعتراضات که کماکان بدون هدایت راهبردیست سبب قربانی شدن جامعه همانند مولود تفکر حکومت یعنی احمد ینژاد میشود و از سوی دیگر اگر جریانهای مدنی و سیاسی بتواند در یک پوست اندازی سریع از این مساله استفاده بنمایند به راحتی میتوانند خواستهای ملی و دموکراتیک خود را در ان گنجانده و علیه حکومت استفاده نمایند. زیرا با عدم تحقق دموکراسی٬ عدم تبعیض نژادی و عدم تغییر سیستم فکری جامعه بازهم شاهد حکومت جمهوری اسلامی با نامی دیگر خواهیم بود.حکومتی که اقتصادش را در اصفهان و قربانیش را در تبریز میگیرد. وگرنه با تغییر احزاب و فرد و احمدی نژاد و خامنه ای مشکل ادامه پیدا خواهد کرد و نخبگان نیز به جای بروز پردازی با گذشته نگاری و تسلسل نوشته های تاریخی جالی خالی نیاز فکری مردمی را پرنکرده و رفته رفته شعورملی تبدیل به شعور شکمی شده که بعضا با اسلام و بعضا با یکسانسازی قومی مبتنی بر شعارهای تقسیم عادلانه سرمایه پرخواهد شدو ما باز هم بازهم.......
زیرا حکومت با سیاستی مرکب از تظلم اقتصادی و نژاد ی ٬ مردم را تحت فشار قرار داده و عدم پرداخت به این دو سبب سو استعمال سیستم از ما میشود. مبارزات سرخپوستی چه در مکزیک و یا آرژانتین هردو من را تحت تاثیر قرارداده اند ٬بطوریکه روند مبارزه توام اقتصادی-ملی را از مکزیک شروع کرده و با حفظ و اهمیت گزاری فرهنگی و زبانی که عقاید را فدای اقتصاد نمی کند پایان میبرم با مثالی شاید بی ربط از قبایل سرخپوستی آرژانتین که سخنم را بطور غیر مستقیم بیان کنم تا بازهم دچار سانسور خود و یا سایت ناشر مربوطه نشود و آن این است؛

در ایالت سالتا در بیرونی ترین قسمت شمال آرژانتین، جائی که سرخپوستان خلق ویچی بسر میبرند ، سفید پوستان قصد اشغال بدون مقاومت آنجا را دارند که بصورت منطقی هر قطعه آن ارث ملی ویچی ها میباشد. سرخپوستان خلق ویچی هنوزنوع  زندگی اشان را همانند ۵۰۰ سال قبل برای خود حفظ کرده اند و ادامه حیات میدهند ، خلق ویچی به آخرین گروه سرخپوستان شکارچی تعلق دارند و در منطقه چاکو های آرژانتینی مستقر هستند . در طول صدها سال ویچی ها بمانند توباها چوروتع و بقیه خلقهای سرخپوست بطور وسیع آسیب ندیده اند . حداقل آنانی که از کوچ اجباری پایان قرن نوزدهم جان سالم بدر برده اند .
چاکوی بزرگ منطقه ای کشتزاری است که وسعت آن ۸۰۰/۰۰۰کیلومتر مربع است و مابین کوردیلرن  و رودخانه بزرگ پاراگوئه و پارانا قرار دارد . بخش بزرگی از آنان یک  شبه گروه از جنگلهای بوش و قاچاقچیان چوب آرژانتینی هستند که در منطقه نگهبانی میدهند . باقیمانده آنان در کشورهای پاراگوئه و بولیوی قرار دارند.فشار شدید اقتصادی و سیاست بازیهای حکومتی که هیچ رابطه ا یبا ساکنان اصلی این سرزمین ندارد نتوانست سرخپوستهای ویچی را آسمیله کند هرچند در مقایسه زندگی عمومی آنها با سرخپوستان تفاوت ها فاحش است. ویچی ها به مرور در خود نهادینه کردن که برای احقاق حقوق خود اول باید خود باشند و سپس حق خود بودن را از غیر بطلبند.حال خود بیابید پرتقال فروش را!!!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر