"در همه جا، با همه كس، هميشه به زبان فارسي گفتگو كن!"
مئهران باهارلي
توضيح عكس: اعلاني دولتي كه امر به تكلم به زبان استعماري فارسي در آزربايجان و ديگر مناطق ترك نشين ايران مي كند و ايرانيت را مساوي با فارسيت و زبان قوم اقليت فارس را زبان ملي مي نماياند: "علاقه قلبي به ايران و ايرانيت و نشانه كامل شاه پرستي و وطن دوستي، سخن گفتن دائم به زبان ملي شيرين فارسي است. در همه جا، با همه كس، هميشه به زبان فارسي گفتگو كن!". اينگونه اعلانهاي استعماري و نژادپرستانه پس از تاسيس دولت فارسگراي پهلوي، در مدارس آزربايجان و ديگر مناطق ترك نشين ايران پخش و نصب مي شد.
سؤزوموز
دوره حاكميت آزربايجان جنوبي نيمه مستقل-تحت حمايه عثماني به سال ١٩١٨ به سركردگي مجدالسلطنه افشار اورومي، سرآغاز رستاخيز فرهنگي-ملي تركي و جنبش ملي دمكراتيك ترك در آزربايجان جنوبي است. نتيجه اين حاكميت كوتاه مدت، ايجاد جو فرهنگي تركي و پديده خودآگاهي و غرور ملي ترك در ميان اهالي سرتاسر منطقه آزربايجان، در "غالب ايالات و ولايات ترك زبان و حتي نقاط جزء آزربايجان"، از ماكو و اورميه تا تهران و از تبريز و آستارا تا همدان بود. اين جو فرهنگي به نوبه خود در كوتاه مدت منجر به مقبوليت توده اي برنامه ها و فعاليتهاي تشكلهاي فرهنگي و سياسي ترك مانند "تورك اوجاغي" (ترك اجاقي) براي مقابله با حاكميت و استيلاي فارسي و گرايش التحاق به تركيه و يا استقلال در آزربايجان جنوبي گرديد. چنانچه در يكي از گزارشهاي واصله به وزارت امور خارجه ايران- گزارش كارگذار آستارا كه اين تحولات را به دقت دنبال مي كرد- علاوه بر تعدادي از چهره هاي محلي در آستارا- "ميرفتاح و مير عباسقلي و غيره" كه ظاهرا در اين زمينه فعال بودند، سفير جديد تركيه در ايران نيز از جمله كساني ذكر شده بود كه "معروف است" در تهران به ترويج برنامه هاي ترك اجاقي مشغول است. در گزارشات ديگر گفته مي شود: "اتحادي دارند به نام اتحاد ترك- غير از اتحاد اسلام- كه در غالب ايالات و ولايات ترك زبان، حتي در اورميه محرمانه مجالس تشكيل داده اند..."، و يا "مجالسي كه در اين اواخر به نام اتحاد ترك خيلي محرمانه، بلكه به عنوان مهماني هفتگي در منزل همان اعضاء مجلس مزبور تشكيل مي شود". در گزارش ديگري "از ورود گاه به گاه مقدار زيادي كتب به السنه تركي به تبريز و نقاط جزء آزربايجان كه به قيمتهاي خيلي نازلي فروش و بين اهالي توزيع شده است" سخن مي رود.
پس از آن روياروئي دولت و نخبگان فارس و مانقورتهاي ترك با هويت تركي و سعي در ريشه كن ساختن زبان تركي و جايگزين كردن هويت و زبان فارسي در آزربايجان كه پس از انقلاب مشروطيت آغاز شده بود، شدت و وسعت بسيار يافت. حكومت وقت نيز امر امحاء زبان و هويت تركي را به وزارت جنگ محول نمود، زيرا "اگر اولياي امور براي انتشار زبان فارسي در حدود آزربايجان جهدي وافي و جهدي كافي مبذول ندارند، هيچ وقت از انفكاك و تجزيه اين قطعه ايمن نبوده و بالاخره اين ايالت وسيع نيز مثل ساير قطعات در اثر لاقيدي و سهل انگاري مجزا يا به تمليك ديگر منضم خواهد شد". به دنبال آن وزير جنگ (رضا خان) پيگيري اين امر را به اسم توسعه معارف و آموزش زبان فارسي در حيطه وظائف قشون قرار داد "و براي ترويج زبان فارسي و مراقبت در تعليم و تعلم آن در كليه نقاط آزربايجان تعليمات لازم به ايالت و اميرلشكر شمال غرب داده شد".
يكي از اقداماتي كه در اين زمينه عملي شد، تشكيل "انجمن ترويج زبان فارسي" در تبريز در اواخر سال ١٣٠٤ به امر سرتيپ محمد حسين خان آيرم امير وقت لشكر شمال غرب بود. جرايد تهران و تبريز (شفق سرخ، ١٢ اسفند ١٣٠٤) از اهداف اين انجمن كه اموري چون "... دان تياترهاي فارسي، لزوم مكاتبه به زبان فارسي در دواير دولتي، تشكيل مدارس مجاني ابتدائي (فارسي)، وعظ كردن بر منابر به زبان فارسي و غيره" را شامل مي شد تمجيد كردند و اين اقدام "صاحب منصب فاضل و وطن پرست آقاي سرتيپ محمد حسين خان" را ستودند كه "مكنونات قلبي آزربايجانيان را تقويت و كمك مي نمايند". روزنامه ناهيد نيز اين اقدام را ".... نهضت مهمي كه در صفحه آزربايجان راجع به زبان فارسي و زبان اصلي آزربايجان شروع شده بود" ناميده و ابراز خوشوقتي كرد (ناهيد، ٣٠ فروردين ١٣٠٥).
در سال ١٣٠٥ "كنگره ملي زبان فارسي" در تبريز برگزارشد. سرتيپ خود در آن كنگره حضور يافت و نطقها ايراد گرديد. اما همان سال عكس العملي از مردم ترك به ظهور رسيد كه سابقه نداشت. در ايام عيد نوروز چند فقره كارت تبريك چاپي از شهر تبريز و اطراف به مقامات ارسال شد كه به زبان تركي نوشته شده بودند.
در قبال اقداماتي چون نصب آگهي "تركي حرف زدن ممنوع است" در مدارس نيز واكنشهاي عمومي مشاهده شد. ميرزا علي مكتبدار به سخره "...در جوار حمام متصل به مكتب خود معروف به حمال ميرفتاح اين جمله را در لوحه اي نوشته و نصب كرده بود: "رو تراشيدن در اين حمام را موقوف دارند" (محمد علي صفوت، تاريخ فرهنگ آزربايجان، چاپخانه قم)
نوت: همه نقل قولها از كتاب پان تركيسم و ايران، تاليف كاوه بيات، مولف و تاريخنگار دولتي و پان ايرانيست است.
--------------
مئهران باهارلي
توضيح عكس: اعلاني دولتي كه امر به تكلم به زبان استعماري فارسي در آزربايجان و ديگر مناطق ترك نشين ايران مي كند و ايرانيت را مساوي با فارسيت و زبان قوم اقليت فارس را زبان ملي مي نماياند: "علاقه قلبي به ايران و ايرانيت و نشانه كامل شاه پرستي و وطن دوستي، سخن گفتن دائم به زبان ملي شيرين فارسي است. در همه جا، با همه كس، هميشه به زبان فارسي گفتگو كن!". اينگونه اعلانهاي استعماري و نژادپرستانه پس از تاسيس دولت فارسگراي پهلوي، در مدارس آزربايجان و ديگر مناطق ترك نشين ايران پخش و نصب مي شد.
سؤزوموز
دوره حاكميت آزربايجان جنوبي نيمه مستقل-تحت حمايه عثماني به سال ١٩١٨ به سركردگي مجدالسلطنه افشار اورومي، سرآغاز رستاخيز فرهنگي-ملي تركي و جنبش ملي دمكراتيك ترك در آزربايجان جنوبي است. نتيجه اين حاكميت كوتاه مدت، ايجاد جو فرهنگي تركي و پديده خودآگاهي و غرور ملي ترك در ميان اهالي سرتاسر منطقه آزربايجان، در "غالب ايالات و ولايات ترك زبان و حتي نقاط جزء آزربايجان"، از ماكو و اورميه تا تهران و از تبريز و آستارا تا همدان بود. اين جو فرهنگي به نوبه خود در كوتاه مدت منجر به مقبوليت توده اي برنامه ها و فعاليتهاي تشكلهاي فرهنگي و سياسي ترك مانند "تورك اوجاغي" (ترك اجاقي) براي مقابله با حاكميت و استيلاي فارسي و گرايش التحاق به تركيه و يا استقلال در آزربايجان جنوبي گرديد. چنانچه در يكي از گزارشهاي واصله به وزارت امور خارجه ايران- گزارش كارگذار آستارا كه اين تحولات را به دقت دنبال مي كرد- علاوه بر تعدادي از چهره هاي محلي در آستارا- "ميرفتاح و مير عباسقلي و غيره" كه ظاهرا در اين زمينه فعال بودند، سفير جديد تركيه در ايران نيز از جمله كساني ذكر شده بود كه "معروف است" در تهران به ترويج برنامه هاي ترك اجاقي مشغول است. در گزارشات ديگر گفته مي شود: "اتحادي دارند به نام اتحاد ترك- غير از اتحاد اسلام- كه در غالب ايالات و ولايات ترك زبان، حتي در اورميه محرمانه مجالس تشكيل داده اند..."، و يا "مجالسي كه در اين اواخر به نام اتحاد ترك خيلي محرمانه، بلكه به عنوان مهماني هفتگي در منزل همان اعضاء مجلس مزبور تشكيل مي شود". در گزارش ديگري "از ورود گاه به گاه مقدار زيادي كتب به السنه تركي به تبريز و نقاط جزء آزربايجان كه به قيمتهاي خيلي نازلي فروش و بين اهالي توزيع شده است" سخن مي رود.
پس از آن روياروئي دولت و نخبگان فارس و مانقورتهاي ترك با هويت تركي و سعي در ريشه كن ساختن زبان تركي و جايگزين كردن هويت و زبان فارسي در آزربايجان كه پس از انقلاب مشروطيت آغاز شده بود، شدت و وسعت بسيار يافت. حكومت وقت نيز امر امحاء زبان و هويت تركي را به وزارت جنگ محول نمود، زيرا "اگر اولياي امور براي انتشار زبان فارسي در حدود آزربايجان جهدي وافي و جهدي كافي مبذول ندارند، هيچ وقت از انفكاك و تجزيه اين قطعه ايمن نبوده و بالاخره اين ايالت وسيع نيز مثل ساير قطعات در اثر لاقيدي و سهل انگاري مجزا يا به تمليك ديگر منضم خواهد شد". به دنبال آن وزير جنگ (رضا خان) پيگيري اين امر را به اسم توسعه معارف و آموزش زبان فارسي در حيطه وظائف قشون قرار داد "و براي ترويج زبان فارسي و مراقبت در تعليم و تعلم آن در كليه نقاط آزربايجان تعليمات لازم به ايالت و اميرلشكر شمال غرب داده شد".
يكي از اقداماتي كه در اين زمينه عملي شد، تشكيل "انجمن ترويج زبان فارسي" در تبريز در اواخر سال ١٣٠٤ به امر سرتيپ محمد حسين خان آيرم امير وقت لشكر شمال غرب بود. جرايد تهران و تبريز (شفق سرخ، ١٢ اسفند ١٣٠٤) از اهداف اين انجمن كه اموري چون "... دان تياترهاي فارسي، لزوم مكاتبه به زبان فارسي در دواير دولتي، تشكيل مدارس مجاني ابتدائي (فارسي)، وعظ كردن بر منابر به زبان فارسي و غيره" را شامل مي شد تمجيد كردند و اين اقدام "صاحب منصب فاضل و وطن پرست آقاي سرتيپ محمد حسين خان" را ستودند كه "مكنونات قلبي آزربايجانيان را تقويت و كمك مي نمايند". روزنامه ناهيد نيز اين اقدام را ".... نهضت مهمي كه در صفحه آزربايجان راجع به زبان فارسي و زبان اصلي آزربايجان شروع شده بود" ناميده و ابراز خوشوقتي كرد (ناهيد، ٣٠ فروردين ١٣٠٥).
در سال ١٣٠٥ "كنگره ملي زبان فارسي" در تبريز برگزارشد. سرتيپ خود در آن كنگره حضور يافت و نطقها ايراد گرديد. اما همان سال عكس العملي از مردم ترك به ظهور رسيد كه سابقه نداشت. در ايام عيد نوروز چند فقره كارت تبريك چاپي از شهر تبريز و اطراف به مقامات ارسال شد كه به زبان تركي نوشته شده بودند.
در قبال اقداماتي چون نصب آگهي "تركي حرف زدن ممنوع است" در مدارس نيز واكنشهاي عمومي مشاهده شد. ميرزا علي مكتبدار به سخره "...در جوار حمام متصل به مكتب خود معروف به حمال ميرفتاح اين جمله را در لوحه اي نوشته و نصب كرده بود: "رو تراشيدن در اين حمام را موقوف دارند" (محمد علي صفوت، تاريخ فرهنگ آزربايجان، چاپخانه قم)
نوت: همه نقل قولها از كتاب پان تركيسم و ايران، تاليف كاوه بيات، مولف و تاريخنگار دولتي و پان ايرانيست است.
--------------
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر