۱۳۹۱ شهریور ۶, دوشنبه

اگر در آزربایجان زلزله نمی شد ...

دو زلزله مهیبی که در تاریخ 2012/11/04 شهرهای تبریز، اهر، ورزقان، هریس و ... آزربایجان را لرزاند و سبب کشته شدن بیش از 1000 و زخمی شدن نزدیک به 6000 انسان شد سبب تغییر نگرش ظاهری و گذرا به ملت ترک و آزربایجان در میان خلق فارس و گروههای سیاسی مرکزگرا که اغلب نام سراسری را به یدک می کشند شد.
بعضی از گروههای منتسب به خلق فارس همچون حرکت اعتراضی "جنبش سبز" سعی در جهت دهی امور و استفاده تبلیغاتی از زلزله برای پیشبرد اهداف خود نمود، بعضی از گروههای سیاسی پان ایرانیست و سلطنت طلب نیز با استفاده از فضای احساساتی بوجود آمده سعی در موج سواری نمودند. در کنار این گروههای مرکزگرا گروهی شناخته شده نیز با افکار به شدت نژادپرستانه و متحجرآمیز به مانند همشیه از هر ابزاری برای سرکوب ملت ترک و آزربایجان استفاده نمودند، در بسیاری از شبکه های اجتماعی به مانند فیسبوک، توئیتر، فرندفید، گوگل پلاس و .. سخنانی با مضمون زیر در همان ساعات اولیه زلزله آزربایجان و بعدها منتشر شد:
با کشته شدن چند ترک مگر چه می شود؟
******
شاید این مجازاتی ست برای خیانت آذربایجان در خرداد 88 / ما خیانت پان ترکان را فراموش نکرده ایم ولی به کمک هم وطنانمان خواهیم رفت..
******
میگم ها سال 88 رو یادتان هست؟
جوانان ما کتک خوردن .. باتوم خوردن ... کشته شدن...
اما صدائی از این ترکها بلند نشد...
حالا زمین و طبیعیت اینگونه پاسخ خیانت این انیرانیها رو داد..
حالا ما چرا باید بریم کمک؟
*****
امید وارم پان ترکها اندکی بوئی از انسانیت ببرن... برخی ها میگن زمین لرزه ساختگی بوده و اما اینها همشان ترک اند... خامنه ای ، احمدی نژاد، موسوی ...
دولت آران (آذرابادگان دروغین) و ترکیه گوش به زنگ هستن تا اینا یه حرکتی بیان ..
انوقت مگه ساکت میشن...
و ..
همانطور که دیده میشود بیشتر این گروههای نژادپرست از گروههای منتسب به حرکت اعتراضی مردم فارس (جنبش سبز) و سلطنت طلبان و دیگر گروها می باشند، در مورد عمل زشت نژادپرستانه این گروهها که نمونه های فوق در این نوشته به صورت مختصر ذکر شد لزومی به نوشتن مقاله نبوده و هر شخصی که دارای ذره ای نگرش انسان مدارانه باشد باید چنین مسائل راسیستی را به شدت محکوم کند که ما نیز به نوبه خود محکوم می کنیم. سخن مقاله فوق پرداختن به این گونه نژادپرستی های آشکار که ملت ترک و دیگر ملل غیرفارس سالهاست با آنها دست به گریبان اند نمی باشد، بلکه همانطور که تیتر نوشته هم تداعی می کند سخنم در مورد اگر در آزربایجان زلزله نمی شد ... هست.
پس از زلزله آزربایجان جنوبی بسیاری از همسایگان فارس زبان و غیرفارس زبان نیز به ضرورتهای انسانی و کمک به هم نوع فارغ از هویت! و زبان! دست یاری به سمت زلزله زدگان آزربایجان جنوبی برده و کمک های شایانی را به زلزله زده گان آزربایجان نمودند که مطمئناً قابل تقدیر می باشد، باید دست مریزاد گفت ولی باید پرسید اگر زلزله آزربایجان نمی شد همین فارس زبانان، گروههای سیاسی مرکز گرا، گروه اعتراضی مردم فارس زبان (حرکت سبز) و ... نمی باید صدای ملت ترک و آزربایجان می بودند و صدایشان را می شنیدند یا نمی خواستند که بشنودن؟
مطمئناً پاسخ به سوال فوق منفی می باشد، بلکه نه تنها صدای آزربایجان و ملت ترک نمی شدند بلکه سعی در خفه کردن صدایشان در گلو نیز با انواع ابزارها می نمودند، چون تمامی این گروهها فارغ از نام و نگرش سیاسی که به یدک میشکند در یک مورد دید مشترک با حکام ایران داشته و دارند و آنهم کتمان هویت و حقوق پایمال شده میلیونها ترک، عرب، بلوچ، لر، کرد و ... دیگر ملل غیرفارس.
دلیل این پاسخم را نیز به تمامی مسائل مرتبط با ملل غیر فارس و در اینجا ملت ترک و آزربایجان شرح می دهم. پس از ساقط شدن سلسله ترک و آزربایجانی قاجار و به روی کار آمدن دولت ایران بر پایه ایدئولوژی بر اساس داشته های مردم فارس زبان که تا به امروز نیز هر چند دارای تغیرات ظاهری در نام و مسائل فرعی شده ولی بدون کوچکترین تغییر نگرشی ادامه دار بوده است. حکومت پهلوی پدر و پسر بی شک با سخت نظریه های نژادپرستانه ای به مانند آذری، کشتار مردم و ارتش پس از اشغال آزربایجان در سال 1235، ممنوع ساختن زبان ترکی، سیاست فارسی سازی، آسیمیلاسیون زبانی و فرهنگی و ... ضربه مهلکی را بر تن ناتوان آزربایجان و خلق ترک وارد ساخت و برای به خاک سیاه نشاندن و مستعمرگی داخلی همیشگی آزربایجان اساسی ترین قدم ها در این دو حکومت برداشته شد. همین سیاستها در دوره جمهوری اسلامی نیز دقیقاً با ظاهری آراسته با اسلام عرضه شد و برای مثال هم اکنون نیز زبان مادریمان ترکی تنها در خانه هایمان قابل تکلم میباشد و ... طی این سالها کوچکترین قدمی در راه تحقق حقوق پایمال شده ملت ترک برداشته نشد، بلکه بعضی از قدمهای تاریخ مصرف گذشته نیز تنها از جبر مسائل منطقه ای و جهانی نشئت گرفت. طی این 33 سال انواع گروههای دوم خردادی، اصلاح طلب، اصول گرا، پیرو خط امام و رهبری و ... هر یک از گروههای مذکور یا خود در حکومت بوده و یا جزئی از اقتدار سیاسی وقت بوده اند. تاکنون کدام یک از گروههای سیاسی به ظاهر سراسری کوچکترین سخنی در مورد حقوق پایمال شده ملت ترک و آزربایجان ابراز نموده است؟ تاکنون کدام یک از گروههای مذکور در مورد علت عدم ممنوع بودن زبان ترکی و آموزش اجباری زبان فارس بر میلیونها ترک سخنی به میان آورده است؟ تاکنون کدام یک از این گروهها در مورد پایمال کردن حقوق زبانی، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، مدنی، قضائی، ملی، شهروندی، تاریخی، انسانی، محیط زیستی و ... ملت ترک و آزربایجان مطلبی ابراز کرده اند؟ مطمئناً هیچ کدام چون این گروهها همانطور که در بالا نیز ذکر شد در یک مورد دید تماماً موازی با سیستم اقتداری دارند.
حال روی سخنم با مردم فارس زبان می باشد، دستتان درد نکند که پس از ویرانی آزربایجانی که خود شما سالها تیشه بر ریشه اش زدید امروز پس از کشته شدن هزاران انسان دوباره یادی از این فرزند ناتنی خود کردید، ولی باور کنید سرمایه های ناشی از معدن مس سرنگون ورزقان که تامین کننده 40% مس ایران هست در همان شیراز، اصفهان، یزد، سمنان، تهران، مشهد و ... سرمایه گذاری شده و دیگر شهرهای آزربایجان جنوبی تنها با قطره چکان اقتصادی امورات خود را می گذارنند. مردم فارس نیز خود طی 88 ساله گذشته در راه سیاستهای دولت ایدئولوژیک فارس تماماً نقشی اساسی را ایفا کرده اند، طی این سالها کدام یک از نویسندگان، شعرا، اندیشمندان، روشنفکران، سینماگران، روزنامه نگاران ،سیاست مداران و ... کوچکترین سخنی در مورد ظلمی که بر ملت ترک روا داشته میشد لب گشودند؟ کدام یک طی این سالها از ممنوع بودن زبان ترکی مطلبی نوشت؟ کدام یک از علل عقب ماندگی اقتصادی و فقر مناطق ترک نشین و آزربایجان قلم زد؟ کدام یک از علل فجایع زیست محیطی منطقه که ناشی از عدم مدیریت و نگاه امنیتی و سیاست زمین سوخته بود سخنی گفت؟ ... .از همین حادثه خرداد 85 آزربایجان مثالی ذکر کنم، فکر نکنم حافظه تاریخی مان معیوب باشد، گرچه که به مدد علم نیز امروزه می توان در صورت معیوب بودن بخشی از حافظه نیز از طریق همین اینترنت آرشیو بسیاری از سایتهائی مثل بی بی سی، رادیو فردا، صدای آمریکا، سایتهای همین اصلاح طلبان که امروزه صدای دمکراسیشان گوش فلک را کر میکند و به ظاهر تحت لوای جنبش اعتراضی مردم فارس (جنبش سبز) صدای ملت ترک و آزربایجان شده اند را در همان خرداد 85 جستجو کرده و یافت، مگر ما فراموش کرده ایم که همگی در قتل عام خلق ترک در آن زمان نقش داشتید، مگر همین بی بی سی ، رادیو فردا، صدای آمریکا و .. که جزء بانیان راسیسم فارس و پان ایرانیسم اند نوع برخوردشان در آن زمان در کنار سیستم اقتدار وقت نبود که همگی انسانهائی را که به جهت توهین نژادپرستانه به خیابانها ریخته بودند را جیره بگیر علیف، ترکیه ، سازمان های اطلاعاتی و ... معرفی می کرند، مگر همان تلویزیون های خارج نشین لس آنجلسی در همان روزها نمی فرمودند که اگر خلق ترک و آزربایجان به فکر ماه و هلال بیافتد فارغ از نوع سیستم حکومتی تا پایان در کنارش خواهند بود... نوع رفتار همین بی بی سی فارسی، صدای آمریکا، رادیو فردا، سایتها و مدیای جنبش به اصطلاح سبز و اصلاح طلبی در مورد زندانیان سیاسی ترک و ازربایجانی را فراموش کرده ایم، مگر آن جوانان دختر و پسر رعنای ترک در نظر اینان تجزیه طلب و پان ترک معرفی نمی گردد؟ مسائل خرداد 85 به کنار، تنها از سالگرد حادثه خرداد 85 برای آزربایجان و خلق ترک نیز 2 ماه می گذرد، چرا هیچ یک از مدیاها (بی بی سی، صدای آمریکا، رادیو فردا و..)، همین گروهای اصلاح طلب، جنبش خلق فارس (جنبش سبز) و ... در آن زمان هیچ سخنی از ظلمی که بر حق ملت ترک از سوی سیستم حاکم ایران روا داشته شد اشاره نداشته که هیچ حتی تنها یه سطر نیز در این مورد مطلب ننگاشتند. یا چرا در روز جهانی زبان مادری (هر ساله 2 اسفند) بیانیه ای در مورد عدم آموزش زبانهای ترک، عربی، لری، بلوچی، کردی و ... در سیستم آموزشی ایران و آموزش اجباری زبان فارسی که به اجبار و تحمیل به میلیونها ترک، عرب، بلوچ، لر، کرد و ... روا داشته میشود سخنی نگفته اید؟
در زبان ترکی مثلی هست که می گوید: اه یری اوتوروب دوز دانیشاق (کج نشسته و درست و رو راست باشیم).
دوباره می پرسم اگر در آزربایجان زلزله نمی شد... یا بهتر هست بگویم پس از زلزه نیز همان رفتار عادت کرده خلق ترک را از مردم فارس، مدیای ها نام برده شده، گروههای سیاسی مرکز گرا و گروهای منتصب به جنبش خلق فارس (جنبش سبز) و ... را شاهد خوایم بود؟ برای مثال نظر خلق فارس و گروههای سیاسی فارس از هر طیف و جناحی که باشند در مورد حق تعیین سرنوشت ملت ترک چیست؟ در مورد رسمی و سراسری شدن زبان ترکی چطور؟ یا در مورد تقسیم قدرت و وجود مجلسی در تبریز با حق وتو؟ در مورد تقسیم منابع اقتصادی به چه نحوی میباشد؟ در مورد اعاده اراضی تاریخی و ائتنیکی ترک و ازربایجان چطور؟ و بسیاری از سوالهای دیگر که ذهنم را می آزارد...
آیا خلق فارس زبان ، مدیای فارس، گروهای سیاسی مرکز گرای فارس حاضر اند برای ملت ترک و آزربایجان هزینه دهند؟ آیا حاضرید در یک روز مشخص صدای دریاچه اورمیه باشید و در خیابانهای تجمعاتی داشته باشید؟ یا حاضرید برای تحقق رسمی شدن زبان ترکی روزی را در کنار هم به اعتصاب بگذرانیم؟ در مورد برای آزادی زندانیان سیاسی ترک و ازربایجانی چطور؟ برای رفع نوع نگاه استعماری به مانطق ترک نشین و آزربایجان چطور؟ ...
مطمئناً جوابتان خیر می باشد، پس چرا ملت ترک و آزربایجان باید برای منافع خلق فارس و دولت ایدئولوژیک فارس هزینه دهد؟ مگر ستارخانها، خیابانی ها، شاه اسماعیل صفوی ها، باکریها، امینی ها و ... کم هزینه برای خلق فارس زبان و دولت ایدئولوژیک فارس دادند؟ جواب این همه هزینه برای خلق ترک و ازربایجان به غیر از ناتوانی و درماندگی بیشتر چه شد؟ باور کنید ملت ترک از گذشته درس لازم را آموخته و تنها برای منافع ملی خود اگر لزومی باشد به پرداخت هزینه می باشد.
مبارزه خلق فارس زبان برای بدست آوردن حقوقی به مانند افزایش استانداردهای دمکراسی، حقوق زنان، آزادی های فردی و اجتماعی، آزادی مطبوعات و ... می باشد ولی مبارزه ملت ترک برای احقاق حقوق پایمال شده ای به مانند رسمی شدن زبان ترکی، کنترل و اداره مناطق ترک نشین و آزربایجان، مبارزه برای وجود اثبات هویت و زبان ترکی در ایران، مبارزه با سیاست های آسیمیلاسیون زبانی – فرهنگی، مبارزه با راسیسم فارس و پان ایرانیسم و ... و در سطحی بالاتر مبارزه برای دمکراسی... همانطور که دیده میشود مبارزه ما نیز برای اهداف متفاوتی می باشد.
مسائل زلزله پس از چند روز، هفته و ماه به فرمواشی سپرده خواهد شد ولی هیچ یک از دردها، خواسته های به حق و بی پاسخ ما به هیچ وجه قابل فراموشی نیستند. به نظرم زلزله آزربایجان فرصتی را برای خلق فارس ، مدیای فارس و گروهای سیاسی فارس فراهم ساخت تا ذره ای هم که شده خود را از عذاب وجدان سکوت و ظلمی که بر حق ملت ترک روا داشته اند رهایی یابند.
گروه های سیاسی مرکز گرا و فارس و مدیای فارسی بی شک اوضاع خاورمیانه را در نظر دارند و آنالیزهائی را نیز برای فردای ایران ترتیب می دهند، امروز اتفاقاتی که در سوریه شاهدیم شاید فردا در ایران اتفاق بیافتد و شاید کمک به زلزله زدگان آزربایجان فرصتی را برای غلبه بر ترس هر آنچه که در سوریه اتفاق افتاده تکرارش را درایران شاهد نباشیم صورت گرفته باشد. ولی باور کنید دنیا در حال تغییر نگرش هست و شما نیز مجبورید از قابل کوچکی که برای خود ساخته اید رهایی یابید، بی شک فردای این منطقه آنطوری نخواهد بود که از اکنون برای آن در بیرون و هر جائی با پولهای میلیاردی دول خارجی پی ریزی می گردد، بلکه آینده این منطقه را خلق های تحت ستم و ظلم شکل دهی خواهند کرد، انقلابهای عربی مصداق بارز این ادعا هستند، برای فردای ایران نیز ملت ترک و دیگر ملل تحت ستم غیرفارس نقشی اساسی و تعیین کننده خواهند داشت.

منبع:اورمیه نیوز

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر