شهر اورمیه و دیگر شهرهای غرب تر نشین و اعمال غیر اخلاقی و نژادپرستانه گروههای کرد
شهر اورمیه و دیگر شهرهای غرب آزربایجان و اعمال غیر اخلاقی و نژادپرستانه گروههای کردمهران باهارلی
اورميه نماد همزيستي اقوام و مذاهب گوناگون كشورمان نيست، همانطور كه سنندج و بوكان و ... نماينده همچو چيزي نيستند. اورميه شهري ترك و آزربايجاني است كه در سالهاي اخير عده اي كرد بدان مهاجرت كرده اند. مهاجرت اين عده به اورميه هويت آزربايجاني اين شهر و هيچ شهر ديگر آزربايجان از ماكو تا سنقر را تغيير نمي دهد. چنانكه مهاجرت كردها به استانبول اين شهر را شهري كردستاني و مهاجرت تركها به برلين اين شهر را تركيه اي و يا مهاجرت پاكستانيها به لندن اين شهر را پاكستاني نمي كند
حتي اگر با مهاجرت كردان و تغيير دموگرافي منطقه، صد درصد شهر اورميه و ديگر شهرهاي آزربايجان از ماكو تا سنقر كرد زبان شوند، باز كوچكترين تغييري در تعلق اين شهرها به آزربايجان بوجود نخواهد آمد.
اگر به فرض محال روزي قرار به همه پرسي در باره تعلق شهري از آزربايجان به آزربايجان باشد، اين همه پرسي اولا بايد در باره همه شهرهاي كردستان و .... نيز انجام شود و ثانيا صرفا اهالي بومي شهرها و متولدين اين شهرها قبل از انقلاب اسلامي در آن بايد شركت كنند و نه مهاجرين. اين همان فرمولي است كه كردان خواستار اجراي آن در كركوك شدند و اهالي عرب مهاجرت كرده به كركوك در دوره رژيم بعثي را مجاز به شركت در همه پرسي ندانستند.
مرزهاي آزربايجان سياسي همان مرزهاي آزربايجان ائتنيك در سالهاي ١٩٠٥-١٩٠٦ است و قابل همه پرسي آنهم پرسيدن از كردان مهاجر در دهه هاي اخير نيست.
حتي اگر به فرض محال روزي همه جمعيت شهر اورميه و ديگر شهرهاي آزربايجاني از ماكو تا سنقر، صد در صد كرد شود، باز چيزي تغيير نمي كنيد. اينها همه و بلا استثنا شهرهائي آزربايجاني اند و آزربايجاني نيز خواهند ماند. همانگونه كه هرگز و ابديا شهرهائي كردستاني نخواهند شد.
مناطق تاريخا كردنشين استان آزربايجان غربي (در خارج شهرهاي آزربايجان) نيز تنها و تنها در صورتي مي توانند كردستان و يا متعلق به كردستان ناميده شوند كه مناطق فعلي و قبلي تاريخا ترك نشين استانهاي كردستان و كرمانشاهان همزمان از طرف ناسيوناليستهاي كرد، آزربايجان ناميده شوند و متعلق به آزربايجان اعلام گردد.
كردستان سازي شهرهاي آزربايجان و در راس آنها اورمييه از طرف ناسيوناليستهاي افراطي كرد، دمیدن به طبل جنگ و تهدید به نسل کشی و زمینه سازی برای پاکسازی قومی و مذهبی تركها در آینده خیالی كردهاي توسعه طلب يعني هنگامي که به اصطلاح حکومت مستقل كردستان بزرگ تشکیل شود است. اما دوره پاکسازی های قومی و مذهبی بسر آمده، دوره برقراری دمکراسی و پیشرفت اقتصادی و شکوفائی فرهنگی است. شما با انكار تركها و آزربايجان راه به جائي نخواهيد برد. ما اين فيلم را در كركوك قبلا ديده ايم. اما اورميه، كركوك نيست كه كردها بتوانند براحتي آن را ببلعند. اورمييه هنوز خاطرات كشتارهاي متوالي اهالي ترك بي دفاع خود از دوره شيخ عبيدالله در زمان ناصرالدين شاه و از طرف افراطيون مسلح آسوري و كرد و ارمني را در آغاز همين قرن را بياد دارد.
اورميه در درجه اول شهري آزربايجاني است، ذكر نكردن و مخفي نمودن اين حقيقت مسلم تاريخي و سياسي، نژادپرستي خالص و قوميتگرائي افراطي كردي و فارسي است. چشم داشتن به مناطق ملي همسايه، از جمله كردستاني نشان دادن شهرهاي آزربايجان، دشمني با برادري و برابري دو ملت ترك و كرد و نيز دعوت به جنگ افروزي است
البته توسعه طلبي ارضي كردي و چشم داشت قوميتگرايان افراطي كرد به اراضي ترك نشين و آزربايجاني را نبايد محدود به تروريسم كردي كرد. هرچند اين بيماري توسط سازمان تروريستي پ.ك.ك در سالهاي اخير به داخل ايران وارد شده باشد.
شهر اقوام و مذاهب و برادري و خواهري و ايراني ناميدن اورميه و نقده و ... كه از طرف كردهاي افراطي به ميان انداخته مي شود يعني آبكي كردن هويت آزربايجاني اين شهرها و تدريجا نفي آن. اين تاكتيك همزمان با تراشيدن هويتي كردستاني براي اين مناطق آزربايجاني و تشويق مهاجرت كردان به اين مناطق انجام مي گيرد تا شايد در لحظه موعود ، با رفراندم و يا نيروي قهريه و عمدتا توسط همان كردان نومهاجر به اين شهرهاي آزربايجاني آنها تسخير و به منطقه ملي كردستان الحاق شوند.
اين دقيقا همان سناريوئي است كه در جلوي چشمان همه جهانيان در كركوك و ديگر شهرهاي توركمان نشين عراق در حال پياده شدن است.
اما مطلب ساده است. مرزهاي مناطق ملي آزربايجان و كردستان مشخص است و با مهاجرت سالهاي اخير تغيير نمي كند. حتي اگر صد درصد اهالي اورميه و ماكو و نقده و سنقر و بيجار كرد و كرد زبان شوند، اينها شهرهائي آزربايجاني با جمعيت اقليت كرد خواهند بود. هيچ شهر و مركز آزربايجاني قابل الحاق به كردستان نيست و شهرهاي آزربايجاني ملحق شده به استانهاي كردستان و كرمانشاهان نيز مي بايد به تركيب اداري آزربايجان باز گردانده شوند. سپس حقوق اقليت كرد در آزربايجان ائتنيك و اقليت ترك در كردستان ائتنيك با عقد قراردادهاي دو جانبه تضمين شود.
يكي از حرفهاي صحيح گروههاي كرد اين است كه زمان نژادپرستي و زبان تهديد به سر آمده است. اما متاسفانه خودشان هم اسير نژادپرستي هستند و هم زبان تهديد را بكار مي برند.
تركهاي ساكن در ايران فقط چند سال است كه بيدار شده اند و آنهم نه به طور كامل، يعني اينكه گروههاي كرد نبايد از وضعيت بي خبري توده ترك سو استفاده كنند و بايد به نقشه كشيهاي مسخره پايان دهند، زيرا قرار نيست حتي يك وجب از خاك آزربايجان ائتنيك نه به فارسها و نه به كردها پيش كش شود. مهاجرت گروههاي ملي، مرزهاي مناطق ملي را عوض نمي كند، گروههاي افراطي كرد اين را براي يكبار و هميشه بايد ياد بگيرند.
اينكه سياست تركيه در مقابل كردها را براي سركوب و محكوم كردن تركهاي ايران كه خود قرباني مشابه همان سياستها هستند و به عنوان سلاحي در جنگ رواني بر عليه تركهاي آزربايجان جنوبي بكار برد، كاملا رفتاري نژادپرستانه است. و اين در حالي است كه ما سياستهاي كردهاي عراق را كه سرزمين آبا و اجدادي توركمانان اين كشور و مخصوصا كركوك را خيال دارند به كردستان الحاق كنند به پاي كردهاي ايران نمي نويسيم.
همينطور سو استفاده گروههاي كرد از وجود مزدوران ترك در بدنه دولت جمهوري براي محكوم كردن تركهاي ايران هم رفتاري نژادپرستانه است. اين تركهاي مزدور كه ما آنها را مانقورت مي ناميم معادل همان هائي هستند كه كردها در ميان خودشان جاش مي نامند. از وجود مانقورت همانقدر ملت ترك مسئول است كه از وجود جاش ملت كرد مسئول است. وجود مانقورت ترك نمي تواند به توسعه طلبي كردي و كردستان نشان دادن شهرهاي ترك و آزربايجاني حقانيت دهد
سركوب كردها در ديگر كشورها دليل و مجوزي براي توسعه طلبي ارضي كردي و كردستان ناميدن سرزمين ملي آزربايجان نمي شود. همانطور كه هولوكاست بر عليه خلق يهود مجوزي به آنها براي الحاق سرزمينهاي كرانه غربي فلسطين به اسرائيل نمي دهد.
ما از مبارزه ملي كردهاي ايران حمايت مي كنيم به شرطي كه دست از زبان نژادپرستانه و تهديد آميز بردارند و با سرزمين تاريخي كردستان ائتنيك مشغول باشند و به داخل كردن شهرهاي ترك نشين و آزربايجاني در نقشه هاي كردستان بزرگ خود پايان دهند. مهاجرت كردها به مناطق آزربايجاني در دهه هاي خير مرزهاي آزربايجان را كوچكتر و مرزهاي كردستان را بزرگتر نمي كند.
همچنين اگر گروههاي كرد واقعا به برادري دو ملت ترك و كرد اعتقاد دارند اول بايد مساله اراضي ترك نشين و آزربايجاني در استانهاي كردستان و كرمانشاه را مطرح كنند و از ضرورت الحاق اين مناطق به آزربايجان دفاع نمايند تا وجود حسن نيتشان براي مردم ترك اثبات شود. آنوقت ما هم از ضرورت الحاق مناطق كردنشين استان آزربايجان غربي در سالهاي تاسيس رژيم پهلوي به كردستان دفاع خواهيم كرد. و در همه حال شهرهاي مهاجر پذير آزربايجان كه شاهد ورود جمعيت كرد پس از تاسيس رژيم پهلوي بوده اند، الان جمعيت كردشان چقدر باشد فرقي نمي كند، ابديا جز آزربايجانند و كردستان ناميدن آنها نژادپرستي، توسعه طلبي و جنگ افروزي است.
جريانات و گروهاي سياسي كردي امروز دقيقا دست بر روي چيزهائي گذاشته اند كه نه تنها جمهوري اسلامي، بلكه همه بازيگران بدخواه منطقه اي و بين المللي بدنبال آنند. بنده قطعا اعتقاد دارم نيروهاي كردي به جاي پخش نقشه ها و مقالات و اخباري كه در آنها شهرهاي تاريخي آزربايجان و ترك مانند ماكو، خوي، سلماس، اورميه، سولدوز، تيكان تپه، سايين قالا تا بيجار و قروه و ياسوكند و سنقر و ... كردنشين و كردستاني نشان داده مي شوند و پخش وسيع آنها در داخل و خارج، فعلا بهتر است مبارزه خود را معطوف به جمهوري اسلامي بكنند.
نيروهاي كردي يكبار و براي هميشه مي بايست از كردستان ناميدن شهرهاي آزربايجاني و ترك نشين كه در دهه هاي اخير پذيراي مهاجرين كرد بوده اند دست بردارند.
سوء استفاده كردان از سازمان نيافتگي سياسي تركان در منطقه و آسيميله شدن آنها، امري غيراخلاقي است.
نيروهاي سياسي كرد، صرفا به نيت گسترش محدوده ارضي كردستان روز بروز سرزمينهاي تازه تري از مسكن تركهاي آزربايجاني را كردستان اعلام مي كنند. اين حادثه نه فقط در مناطق ترك نشين استانهاي آزربايجان غربي، كردستان، كرمانشاهان، همدان و آزربايجان شرقي و خراسان اتفاق مي افتد بلكه در شمال شرق تركيه، در عراق، در سوريه و حتي در لاچين جمهوري آزربايجان نيز روز بروز مراكز جمعيتي جديدي مسكون توسط تركهاي آزربايجاني از سوي نيروهاي كردي به عنوان كردستان اعلام مي شود.
من معتقدم كه لازم است ما منطقی رفتار کنیم و بار دیگر مردم خود را به کشتن ندهیم .
نيروهاي كردي بايد نخست حسن نيت خود را نشان دهند، آنها مي بايست
اولا از كردستان نشان دادن مناطق آزربايجاني (ماكو، اورميه، خوي، سلماس، تا بيجار، ..) بالكل دست بردارند.
دوما مساله مناطق كرد نشين پيش از آغاز دوره پهلوي در آزربايجان غربي را همواره همزمان با مساله مناطق ترك نشين استانهاي كردستان و كرمانشاهان مطرح كنند. هر آنچه را كه براي اين مناطق كرد نشين پيش از به كار آمدن سلسله پهلوي مي خواهند از جمله الحاق به كردستان، براي مناطق ترك نشين دو استان كردستان و كرمانشاهان و از جمله الحاق آنها به آزربايجان را نيز بخواهند
و سوما صريحا اعلام كنند كه مهاجرت كردها به مناطق آزربايجاني و ترك نشين، در دوره پهلوي و جمهوري اسلامي، حتي اگر منجر به كردنشين شدن آنها در حال حاضر نيز شده باشد، منجر به كردستان شدن اين نواحي نمي شود. همانگونه كه مهاجرت تركان در قرن بيستم به اقصا نقاط ايران باعث آزربايجان شدن اين نقاط نمي گردد. اين اولين اقدام در راه اعتمادسازي و از بين بردن جو كينه و دشمني است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر